تابستون کوتاهه
دوباره کنار آب زیر ستاره هاییم
خوشحال از این که تو بهترین سه ماه سالیم
تنها مشکل اینه که تحت فشار خوابیم
همه چی عالیه ولی اگه بذاره پاییز
چرا میره جلو عقربه هی
متنفرم از ته دل
من از اول مهر
میخوام م*ست شم بکنم خدا رو نگاه
اینقدر بکشم تا که بدم ششا رو ب گـ*ا
چون من هیدنم ایده میدم دیوونم
پس شب بمون پیشم تنها نشو
چون که میدونم دوست داری این اخلاقمو
توو من توی تخت روی هم روی بنگ
عود و شمع با نور کم
فردا رو بی خیال تا هست امروز
من و تو و دوست خوبمون گری گوس
به هر حال هر سال برگا رنگ می گیرن
یه چند ماه سبز آخر با زرد میمیرن
تابستون رفت و سرما تنمو افتاده کرد
توی خماری و صبر عین معتاد کرک
ولی زیر گریه ی پاییز خیس نمیشیم
زمستونم سوییس نریم میریم پیست دیزین
بهارم که هوا ابر فقط بوی خوب داره
که داره به ما میگه تابستون تو راهه ولی
برگا همه ریختن ولی شاخه هست
کم کم باید بارو بست
باید برگردیم خونه هامون ساک به دست
چیزی که مونده یه خاطرس
الان بغلت کنم بینمون کاپشنه
کاش بشه برفا زود تر آب بشه
چون من رو فکرم دم ساحله
باید 9 ماه وایسم عین زن حامله
روزا ☜خواب
شبآ تآ ↯صبح↯ بیدار
بھ فکرہ✘ آیندہ✘
یہ روح⇜ بیمآر
قفل رو یھ♪آھنگ♪
◇◆◇خاص◇◆◇
زندگیم شدہ◁
ھے↭ تکرارو تکرارو تکرار ↭
اینم از ﹏تابستون﹏ امسال